اربابان جنگ؛ فیلمی حماسی اکشن جنگی به کارگردانی پیتر چان و با بازی جت لی، اندی لاو و تاکشی کانشیرو است. داستان به روایت پیمان برادری بین سه دوست اشاره می کند که با کمک یک دیگر به مقام بالایی می رسند و کشور را از هجوم بیگانگان نجات می دهند…

راه من فیلمی در ژانر جنگی درام اکشن کره ای به کارگردانی کانگ ژجیو و بازی جانگ دانگ گان، جو اوداگیری و فن بینگ‌بینگ است. داستان درباره «جون شیک» جوان کره ای است که در مزرعه پدربزرگ دوستش «تاتسو» کار می کند. او رویای شرکت در المپیک توکیو، بعنوان یک دونده ماراتون را دارد، اما با آغاز جنگ، او و دوستش هر دو مجبور می شوند در ارتش نام نویسی کنند…

قصیده ای برای پدرم؛ فیلمی کُره‌ای خانوادگی درام به کارگردانی یون جکیون است. داستان درباره مردی است که تلاش دارد تا خانواده‌اش را که در زمان جنگ کُره از آن ها جدا مانده است را مجدد پیدا کند…

پلی در دوردست؛ فیلمی حماسی جنگی به کارگردانی ریچارد اتنبرا و بازیگری درک بوگارد، شان کانری، مایکل کین، جین هکمن، جیمز کان، آنتونی هاپکینز و رابرت ردفورد است. داستان به عملیات مارکت گاردن یکی از عملیات‌های نیروهای متفقین در زمان جنگ جهانی دوم در خاک آلمان و هلند که بزرگترین عملیات هوابرد تاریخ تا به آن زمان محسوب می‌شد، می‌پردازد…

گاو و زندانی؛ فیلمی تراژیک کمدی به کارگردانی آنری ورنوی است. در زمان جنگ جهانی دوم، «شارل» یکی از زندانیان جنگی در المان است که تصمیم می گیرد در پوشش چراندن گاوی به نام «مارگریت» به وطنش فرانسه بگریزد…

خداحافظ بچه ها؛ فیلمی برنده شیر طلایی جشنواره فیلم ونیز در ژانر بیوگرافی درام به کارگردانی لویی مال است. سال ۱۹۴۴ در زمان جنگ جهانی دوم «ژولی ین کوئنتین» دوازده ساله به یک مدرسه شبانه روزی، نزد فونتن بلو می رود. «پدر ژان» مدیر مدرسه سه پسر بچه را میان شاگردان مدرسه از ترس کشته شدن توسط سربازان پنهان کرده است…

صبح بخیر ویتنام؛ فیلمی جنگی کمدی به کارگردانی بری لوینسون و با بازی رابین ویلیامز فقید است. سایگون، سال ۱۹۶۵. «ایدریان کرونوئر» درجه دار نیروی هوایی، به عنوان مجری برنامهٔ صبح در شبکهٔ محلی رادیویی نیروهای مسلح، به ویتنام می‌رود و خیلی زود به جای اطلاعیه‌های ارتش و موسیقی «مانتووانی»، راک اندرول، طنزهای قبیح و تقلید صداهای مسخره‌ای را پخش می‌کند…

برای زندگی؛ فیلمی درام به کارگردانی ژانگ ییمو و بازیگری گونگ لی است. شمال چین، سال 1946. «شوفوگویی» تمام دارایی‌اش را از دست می‌دهد و باعث آزردگی خانواده‌اش می شود. یک سال بعد خانواده‌اش، یک برنامه نمایش عروسکی در سرتاسر منطقه اجرا می کنند و وقتی ارتش آزادی خلق سر می رسد، برای سرگرمی سربازان نمایش دیگری را ترتیب می دهند…